allen hium

آموزش کلمات انگلیسی به کمک تصاویر و فیلم

allen hium

آموزش کلمات انگلیسی به کمک تصاویر و فیلم

character

character



نهاد

فارسی

(نِ یا نَ)

نِهاد :(nehad) در گویش گنابادی یعنی گذاشت ، قرار داد ، نامید ، گایید

اسم

  1. طبیعت، سرشت، ذات.
  2. نژاد، نسب.
  3. رسم، روش.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

منش

فارسی

ریشه‌شناسی

(اِم

صفت

  1. خوی، سرشت.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

نشان

فارسی

(نِ)

اسم

  1. علامت، نشانه
  2. مُهر و نگین.
  3. هدف و نشانه برای تیراندازی.
  4. علم، پرچم.
  5. قطعه‌ای ساخته شده از طلا یا نقره که به افراد برجسته و نمونه برای قدردانی و بزرگداشت اهداء می‌شود.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

آبرو

فارسی

اسم مرکب

  1. اعتبار، ناموس.
  2. عرق، خوی.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

صفت

فارسی

ریشه‌شناسی

  1. صفة

مصدر متعدی

  1. چگونگی کسی یا چیزی را گفتن.
  2. ستودن.

(اِم

صفت

  1. بیان حال.
  2. چگونگی، چونی.

اسم

  1. باطن، معنی.
  2. خلق و خوی.
  3. کلمه‌ای است که به اسم افزوده می‌شود تا حالت و چگونگی آن را بیان کند.

جمع

  1. صفات.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

خصوصیت

فارسی

ریشه‌شناسی

خصوصیة (اِم

صفت

  1. ویژگی، اختص

اصول

  1. آشنایی، دوستی.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

خط

فارسی

ریشه‌شناسی

اسم

  1. اثر و نشانة قلم بر کاغذ و غیره.
  2. نوشته.
  3. نویسندگی.
  4. فرمان.
  5. کنایه از: موی صورت که تازه در آمده.
  6. فاصلة بین دو نقطه (ریاضی)
  1. مسیر ویژة رفت و آمد پیوستة یک یا چند وسیلة نقلیه.
  2. خوشنویسی ،بطور مثال خطوط ششگانه ابن مقله و خطوط چهارده گانه سبحان مهرداد محمدپور
  3. مرام، مسلک.
  4. دستگاه انتقال یا جابه جایی چیزی در مسیر یا منطقه‌ای مشخص به وسیلة لوله‌ها، سیم‌ها و مانند آن‌ها: خط گاز، خط لوله.
  5. ردیف، صف. ؛ ~و نشان کشیدن (کن.)

تهدید کردن. ؛~بر آب دادن (کن.)

ناپایدار و از بین رفتنی. ؛~ خرچنگ قورباغه (کن.)

شیوة نوشتن ناشیانه، ناهموار و بد. ؛ در ~بودن (کن.)

  1. در امان بودن، تحت حضانت بودن.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

رقم

فارسی

ریشه‌شناسی

اسم

  1. نشان، علامت.
  2. خط، نوشته.
  3. عدد، نشانة اعداد.

جمع

  1. ارقام.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

نوع

عربی

اسم

  1. گونه، قسم.

جمع

  1. انوا

فارسی

ریشه‌شناسی

منابع

  • فرهنگ لغت معین

جنس

عربی

اسم

  1. صنف، دسته.
  2. کا

آوایش

  1. جِ

اسم

گونه. ژاد

برگردان‌ها

فارسی

ریشه‌شناسی

  1. در منطق، هر آن چه که انواع زیادی را شامل شود، مانند حیوان، که شامل انسان و دیگر جانوران

استعاره

منابع

  • فرهنگ لغت معین

سمت

فارسی

ریشه‌شناسی

مصدر لازم

  1. راهی را در پیش گرفتن.
  2. به راه درست و میانه راه رفتن.

اسم

  1. راه، روش.
  2. قصد.
  3. طرف، جانب.

جمع

  1. سموت.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

(س مَ)

ریشه‌شناسی

اسم

  1. نشان داغ.
  2. علامت، نشانه.
  3. عنوان.
  4. مقام.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

رول

فارسی

ریشه‌شناسی

اسم

واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شده‌است، توپ، غلتک (فره)

صفت

  1. دارای بسته - بندی استوانه‌ای.

منابع

  • فرهنگ لغت معین