-
acaulescent
پنجشنبه 9 شهریور 1396 17:40
acaulescent بی ساقه
-
AC
پنجشنبه 9 شهریور 1396 17:28
AC جریان متناوب یک جریان متناوب (alternative current ,AC) جریان الکتریکی است که در آن اندازهٔ جریان به صورت چرخهای تغییر میکند بر خلاف جریان مستقیم که در آن اندازهٔ جریان مقدار ثابتی میماند. برق تحویل داده شده به شرکتهای تجاری منازل مسکونی به صورت متناوب (AC) است. شکل یک مدار AC معمولاً به صورت یک موج سینوسی کامل...
-
abutting joint
پنجشنبه 9 شهریور 1396 17:22
abutting joint [نفت] اتصال نیم پایه
-
Abutment
پنجشنبه 9 شهریور 1396 17:07
Abutment تکیهگاه (معماری) تکیهگاه در معماری به بخشی از سازه گفته میشود که نقش پشتیبان و نگهدارنده و در اصطلاح «تکیهگاه» را برای بخشی دیگر از سازه ایفا میکند. تکیهگاه باید در برابر دو نیروی فشاری که عمودی وارد میشود و نیروی رانشی که افقی وارد میشود تاب بیاورد؛ این نیروها که گاه همزمان و گاه جدا جدا توسط...
-
abut
پنجشنبه 9 شهریور 1396 17:01
abut انگلیسی فعل نزدیک بودن هم مرزبودن ٫ مماس بودن ٫ دریک انتهابا چیزی تماس داشتن (باon) ٫ ویاروی چیزی قرار داشتن (باupon)
-
abs plastic
پنجشنبه 9 شهریور 1396 16:36
abs plastic Acrylonitrile butadiene styrene آکریلونیتریل بوتادین استایرن آکریلونیتریل بوتادین استایرن [۲] (به انگلیسی : Acrylonitrile butadiene styrene و به اختصار: ABS ) (با فرمول شمیایی (C8H8)x· (C4H6)y·(C3H3N)z)) که به اختصار ایبیاس خوانده میشود، نوعی پلیمر گرمانرم است که از از پلیمریزاسیون استایرن و...
-
absorbing bed
چهارشنبه 8 شهریور 1396 15:37
absorbing bed تخت جذب
-
absorption
چهارشنبه 8 شهریور 1396 15:26
absorption اسم absorption درشم ، جذب، درآشامش، ربایش مجذوب شدگی، مجذوبیت، شیفتگی، جلب توجه درشم فارسی اسم در - شم به طور کلی: فراروند یا عمل درشمیدن (جذبکردن) . فیزیک: کنشی که عبارت است از گرفتهشدن انرژیی یا مادهای در مادهای دیگر بدون رویدادن بازتاب یا گسیل. آوایش /درشَم/؛ SAMPA : /"darSam نویسه گردانی...
-
absorbing well
چهارشنبه 8 شهریور 1396 15:14
absorbing well چاه های جذبی
-
absorbed moisture
چهارشنبه 8 شهریور 1396 14:48
absorbed moisture جذب رطوبت
-
absolute pressure
چهارشنبه 8 شهریور 1396 14:26
absolute pressure فشار مطلق
-
abscission layer
چهارشنبه 8 شهریور 1396 13:54
abscission layer لایه ریزش
-
Abscission
چهارشنبه 8 شهریور 1396 13:43
Abscission ریزش
-
Abscisic acid
چهارشنبه 8 شهریور 1396 13:23
Abscisic acid ابسسیزیک اسید ابسسیزیک اسید (به انگلیسی : Abscisic acid ) یک هورمون گیاهی مهم با شناسه پابکم ۵۲۸۰۸۹۶ است. شکل ظاهری این ترکیب، بلورهای بیرنگ است. این فیتوهورمون در بازدارندگی رشد گیاهان مؤثر است. اسید آبسیزیک (ABA) از سایر بازدارندههای طبیعی گیاهان حدود یکصد مرتبه قویتر است و فرایندهایی مانند رکود...
-
abrasive surface
چهارشنبه 8 شهریور 1396 12:38
abrasive surface سطح ساینده
-
Abrasive
دوشنبه 6 شهریور 1396 20:55
Abrasive ساینده ساینده به مادهای گفته میشود که برای ساییدن، صافکردن و یا صیقلدادن اشیا بکار میرود. اگر جسم مورد نظر نرم باشد (مثل چوب) میتوان از سایندههای نسبتاً نرم استفاده کرد. اما معمولاً از مواد بسیار سخت از قبیل شنهای طبیعی تا الماس به عنوان ساینده استفاده میشود. [۱] مواد ساینده معمول نام شماره ثبت CAS...
-
abrasion
دوشنبه 6 شهریور 1396 20:47
abrasion سایش
-
Abrams' law
دوشنبه 6 شهریور 1396 20:42
Abrams' law قانون آبرامز قانون آبرامز (به انگلیسی: Abrams law) بیان میکند که مقاومت بتون به نسبت آب/بتون وابستهاست. بهترین نسبت ۰٫۲۵ است ولی در عمل برای تر شدن سنگها و ماسهها مقدار بیشتری مورد نیاز است. این قانون حالت خاصی از قانون کلی بیان شده توسط فرت است که در سال ۱۸۹۶ در فرانسه بیان شدهاست.
-
abortive
دوشنبه 6 شهریور 1396 20:25
abortive انگلیسی ===صفت=== نافرجام ، عقیم ، بینتیجه ، بیحاصل از رشد استاده (زیست شناسی) ، نارس ، ناقص نافرجام فارسی (فَ) صفت بیهوده، بی نتیجه. بدعاقبت. منابع فرهنگ لغت معین عقیم فارسی ریشهشناسی عربی صفت نازا، سترون. منابع فرهنگ لغت معین نارس فارسی (رَ) صفت مفعولی کال، نپخته. منابع فرهنگ لغت معین ناقص عربی (اِ فارسی...
-
abaxial
دوشنبه 6 شهریور 1396 20:13
abaxial دور از محور
-
abiotic
دوشنبه 6 شهریور 1396 19:54
abiotic غیر زنده
-
aberrant
دوشنبه 6 شهریور 1396 19:46
aberrant گمراه فارسی (گُ) صفت مرکب سرگشته، آواره، کسی که راه درست زندگی را انتخاب نکرده. منابع فرهنگ لغت معین
-
abate
دوشنبه 6 شهریور 1396 19:16
abate انگلیسی فعل کاستن آب گرفتن از تخفیف دادن فروکش کردن کاستن فارسی (سْ تَ) مصدر لازم کم کردن. منابع فرهنگ لغت معین فروکش کردن فارسی (~. کَ دَ) مصدر لازم مهار شدن. در جایی فرود آمدن و ماندن. از شدت و حدّت چیزی کم شدن. منابع فرهنگ لغت معین
-
abandonment
دوشنبه 6 شهریور 1396 19:08
abandonment انگلیسی فعل دل کندن دل کندن فارسی (~. کَ دَ) مصدر لازم قطع علاقه کردن، ترک کردن. منابع فرهنگ لغت معین
-
elephant
دوشنبه 6 شهریور 1396 18:41
elephant فیل فیل یا پیل نام حیوانی بزرگجثه از راسته خرطومداران (Proboscidea) از خانواده فیلان (Elephantidae) است که بیشتر بومی هندوستان و آفریقا است. ذشته از اندازه فیلها، دو چیز دیگر که آنها را از بقیه پستانداران متمایز میکند، خرطوم و عاج آنهاست. فیلها سنگینترین جانوران خشکی هستند. نوع بالغ فیل نر حداکثر ۶۰۰۰...
-
empire
دوشنبه 6 شهریور 1396 17:48
empire امپراتوری اصطلاح امپراتوری دربارهٔ کشورهایی به کار برده شده است که واجد خصوصیات زیر هستند: [۱] از حیث قلمرو ، جمعیت ، و توان سیاسی ، مشتمل بر چند ملت ، قوم یا سرزمینهایی بزرگ با نژادها یا فرهنگهای متفاوت باشند. از استیلای یک قبیله یا ملت توانمندتر بر سایر اقوام یا مردم حاصل شده باشد، به شرطی که غلبه استمرار...
-
character
یکشنبه 29 مرداد 1396 11:55
character سیرت نهاد منش نشان علامت آبرو صفت ، ویژگی ، خصوصیت خط رقم نوع جنس سمت شخص رول نهاد فارسی (نِ یا نَ) نِهاد :(nehad) در گویش گنابادی یعنی گذاشت ، قرار داد ، نامید ، گایید اسم طبیعت، سرشت، ذات. نژاد، نسب. رسم، روش. منابع فرهنگ لغت معین منش فارسی ریشهشناسی پهلوی (اِم صفت خوی، سرشت. منابع فرهنگ لغت معین نشان...